شعر (خدم نوشتم)

من مسافری دور از سرزمین فراموش شده در قلب توعم
خانه ای که سالها برایم بود به یکباره ویران کردی
آواره ام
آواره ی کوچه پس کوچه های تنهایی
با خانه هایی سیاه و سفید
مردمانی نه چندان خوشایند
آری من مسافری فراموش شده ام
من مسافری دور از سرزمین فراموش شده در قلب توعم
خانه ای که سالها برایم بود به یکباره ویران کردی
آواره ام
آواره ی کوچه پس کوچه های تنهایی
با خانه هایی سیاه و سفید
مردمانی نه چندان خوشایند
آری من مسافری فراموش شده ام